لوح فشرده  مجموعه  مقالات  سایت فکرنو  هدیه ای مناسب از طرف شما  برای مدیران اساتید دانشگاه ، کارشناسان ، دانشجویان ،  معلمان،  دانش آموزان  ، کارمندان ، خانم های خانه دار  و بسیاری دیگر از علاقمندان                                                           برای خرید لوح فشرده سایت فکرنو  به بخش فروش نرم افزار مراجعه فرمایید.                                          با تشکر   گروه علمی سایت فکرنو   

   

 

در جستجوي  پرنده فكر و انديشه

سایت فکرنو ،سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

   
   

www.Fekreno.org

 

 

 

 

 

 

مقاله  زير  گزارشي  از جلسه  هشتم  كلاس  خلاقيت  براي  كودكان  پنج تا شش   ساله   با  تدريس آقای حميد ميرزاآقايی است  كه در مركز  تشكل هاي  مردمي( واقع در فرهنگ سراي كار)  شهرداري  منطقه ده   تهران  برگزار  شده  است  و هدف آموزشي اين جلسه  ،  ايجاد علاقه  در كودكان  براي  بهره گيري از انديشه  ديگران  مي  باشد تا بدينوسيله  تنها  متكي  به ذهن  خود نبوده  بلكه در امور  مربوط به خود بتوانند  از خرد جمعي نيز   استفاده كنند.

گروه علمي فكر نو

در جستجوي  پرنده فكر و انديشه

امروزه كودكان جامعه ما بسيار  باهوش  و زيرك هستند و اگر آنان  به درستي  براي  آينده تربيت شوند،مي  توانند زمينه  ساز تحول  و دگرگوني  در  فرداي  ايران  باشند.آنان با  نسل قبل از خود از بسياري  جهات فرق دارند ، تنها كافي  است  با آنان ارتباط برقرار نمود  تا به  اين نكته مهم  پي  برد.آنان  در دنيايي زندگي مي  كنند كه بارش  سيل آساي  اطلاعات  بر  ذهن  آنان  سرازير  است و  لحظه اي  اين  ذهن  به حال خود رها  نمي  شود  و هنگامي  كه آدمي  در مقام معلم  در برابر آنان قرار مي گيرد، براحتي  مي  تواند به عمق  نگاه آنان  پي  ببرد كه چگونه با نگاهي  زيركانه  به دنياي  اطراف خويش  مي  نگرند. اين كودكان گنجينه هاي  ارزشمند  جامعه ما مي  باشند و اگر به درستي تربيت شوند، جامعه اي  خواهيم داشت  كه بسرعت  به  سوي  توسعه و پيشرفت  قدم خواهد برداشت  و به گفته يك  ضرب المثل چيني " پول ثروت  بي جان است  ولي  بچه ها  ثروت  زنده هستند"

 

******

با حضور كودكان در كلاس ، آموزش  آغاز مي  شود  و آنان خود را آماده مي كنند تا يك  سفر خيالي  را به جزيره اي  سرسبز تجربه كنند.

هر يك از آنان  در تخيل خود ، قايق كوچكي  را براي  خود مهيا  مي كند و درون آن ، خود را جاي  مي  دهد و اين  قايق  خيالي همان  صندليهايي  است  كه بر روي  آن نشسته اند.

******

" بچه ها پارو  بزنيد"

******

در اين مرحله  كودكان  با دست هاي  خود ، حركت  پارو زدن  را تقليد  مي كنند و به آرامي به سوي  دريا  پيش مي  روند.

با حركت آرام دست هاي  آنان، قايق ها ، به آهستگي  از  ساحل  دور مي  شوند و به سوي  درياي  زندگي  به پيش  مي  روند و با آمدن  هر موج دريا ، آنها بر روي  صندلي هاي  خود ، بالا و پايين مي  روند.

******

" بچه ها :  يك موج  در حال نزديك  شدن است ، حالا با قايق  هاي خود  بر روي  اين موج  سوار شويد"

******

بچه ها بار ديگر  بر روي صندلي ، بدن خود را  بالا و پايين  مي كنند تا بار ديگر سوار شدن بر موج  را تقليد كنند

******

قايق هاي  خيال  بر روي  امواج  دريا  به پيش  مي روند  تا سرانجام  به آن  جزيره  موعود نزديك شوند.

******

"بچه ها : جزيره سرسبز از دور ديده مي  شود ، سريعتر پارو بزنيد"

و بچه ها  با پارو زدن  تلاش مي كنند كه هر چه  زودتر به اين جزيره  سرسبز و زيبا برسند.

******

سرانجام ، جزيره اي  سرسبز پديدار مي شود و در ميان  اين جزيره ، يك كوه  بزرگ  ديده مي  شود، كه در پايين  آن  شهري  زيبا  و آباد آرام گرفته  است .

******

به گفته كريستين بوبن ،نويسنده  فرانسوي ، "بچه ها مثل دريانورداني  هستند كه به هر نقطه اي  نگاه مي كنند،آنجا  بيكران  و وسيع است" .

******

در اين  شهر زيبا ،يك خانواده  خوشبخت زندگي مي  كند.در اين خانواده  دو خواهر  و برادر كوچك وجود دارند كه بسيار  با فكر  هستند  و مردم به آنان  دانشمندان كوچك مي گويند.  آنها خيلي  به مردم شهر  خود كمك مي كنند

******

بچه ها  از  قايق ها پياده مي شوند و از  ميان  جنگل به سوي  اين شهر حركت مي كنند.

******

اكنون كودكان ما  دوست دارند ،همچون كاشفان از ميان  اين جنگل  گذشته و به  اين  شهر وارد شوند و با اين  دانشمندان  كوچك آشنا شوند.

******

به گفته  ژيلبرت سزبرون  نويسنده  فرانسوي ، استعداد بچه ها  اين  است  كه همه چيز را كشف مي كنند بدون  اين كه  اسمش  را بدانند.

******

داستان  ما از  اينجا  آغاز مي شود  كه اين  دو خواهر و برادر  با پيرمردي  دانشمند آشنا مي شوند  و او با دست خود  به قله كوه بزرگ   كنار شهر  اشاره مي كند  و مي گويد:" اگر  به بالاي  اين قله كوه  برويد و پرنده  فكر و انديشه  را پيدا كنيد، او به شما خواهد آموخت  كه چگونه از دانسته هاي  ارزشمند  ديگران استفاده  كنيد  و انسان هاي  بزرگي شويد  تا بتوانيد به مردم  شهر خود  خدمت  كنيد و شهري  زيبا  و آباد  بسازيد".

******

اكنون كودكان در كلاس  درس  با دقت  به داستان گوش مي  دهند  و علاقمند ند  تا درباره  پرنده فكر و انديشه  بيشتر  بدانند.

******

اين دو خواهر و برادر با اجازه پدر و مادر خود  سرانجام  با  سختي  هاي  فراوان از  اين كوه  بزرگ بالا مي  روند و به جستجوي اين پرنده  زيبا و شگفت انگيز مي پردازند و يك روز  صبح ،هنگامي كه آفتاب در حال  طلوع مي باشد ،آشيانه اي  را مي  يابند  كه در آن  پرنده اي  زيبا  خوابيده است .به آرامي  به سوي  آن حركت مي كنند  و به يكباره  آن پرنده را در دست مي  گيرند.

پرنده  فكر  و انديشه ، چشمانش  باز مي  شود  و به زبان  در مي  آيد  و مي گويد :"اي كودكان  زيبا مرا  اذيت نكنيد ،هر كمكي كه  از دستم برآيد ،براي شما انجام مي  دهم ."

******

كودكان در كلاس ، با دقت  به ادامه داستان  گوش مي دهند و علاقمند ند تا اين  پرنده  زيبا  را با چشمان  خود ببينند.

******

در اين  هنگام  تصوير طراحي  شده  يك پرنده را به آنان نشان مي  دهم .رنگهاي شادي  بخش به كار رفته  در طراحي  اين پرنده ، توجه  كودكان  را  به خود جلب  مي كند .رنگ هاي  زرد و قرمز  كه در طراحي اين پرنده  بكار رفته اند ،تلاشي  است  براي تحريك ذهن كودكان  براي جستجوگري بيشتر.

******

بچه ها ، اين پرنده  فكر و انديشه است

******

اين خواهر و  برادر ، پرنده  زيبا را به شهر  مي آورند .از آن موقع  به بعد ، هر گاه  كسي  سوالي  از آنان  مي كرد ، آن دو  از  پرنده فكر و انديشه  كمك مي  خواستند . اين پرنده   به  پرواز درآمده  و هر گاه  به سوي هر شخصي مي رفت  ،دانسته هاي  ذهن آن  شخص  با اجازه  او  همانند  مرواريد هاي زيبايي به سوي  آن پرنده  شگفت انگيز حركت كرده   و از اين  طريق  تجربيات  ديگران  را براي  ان دو خواهر و برادر  به ارمغان  مي آورد و آن دو با كمك  دانسته ها  و تجربيات  به دست آمده  توانستند  به مردم شهر خود كمك  كنند  تا شهري  زيبا  و آباد بسازند.

هر چه روز ها مي گذشت ، به دانسته هاي ذهن  اين دو كودك  افزوده  مي  شد  و كم كم آنان از پرنده ياد گرفتند  كه چگونه از افكار ارزشمند  ديگران استفاده كنند.آنها ديگر براي پاسخ گويي به سوالات ، تنها  به ذهن  خود اكتفا نمي كردند ،بلكه  از انديشه هاي  موجود در  مغز ديگران  نيز بهره مند مي شدند.

سرانجام  روزي  پرنده فكر و انديشه  به آن دو گفت :" من به شما آموختم  كه چگونه از تجربيات  ديگران استفاده كنيد و اكنون زمان وداع فرا رسيده است و من بايد  به سوي  آشيانه  خود  بر بالاي آن قله كوه بزرگ پرواز كنم "

كودكان دانشمند از آن پرنده مهربان  خداحافظي  كردند  و پرنده به سوي آسمان پرواز كرد.

******

داستان ما به اتمام  رسيد  و حالا بچه ها  بايد با  پرنده فكر و انديشه اي كه طراحي شده است ، تلاش نمايند  از انديشه  ديگران استفاده  كنند. آنها بايد  پرنده را در  دست هاي  خود بگيرند  و آنگاه  به سوي حاضرين  رفته و مرواريد  افكار  آنها را  به دست  آورده و با صداي  بلند در كلاس اعلام نمايند

******

در كلاس  برگزار شده ما ،كودكان با والدين خود حضور دارند .در يك طرف والدين  و در طرف ديگر  كودكان بر روي صندليهاي  خود نشسته اند  و آماده اند تا در يك بازي آموزشي ، تجربه جديدي را كسب كنند.

******

" بچه ها ، چه كسي حاضر است با پرنده فكر و انديشه ،به سوال من پاسخ  دهد؟"

دست هاي كودكان حاضر در كلاس بالا مي رود.

ابتدا سوفيا  به وسط  كلاس مي آيد  و آماده است تا اين بازي  را آغاز كند .

******

"آيا مي توانيد به من پاسخ دهيد ،كودكان چگونه مي توانند به پدر و مادر خود كمك كنند؟"

******

  در اين  بازي  نيازي  نيست ،كودكي كه داوطلب مي  شود و به وسط  كلاس مي آيد ، خود به تنهايي به اين سوال پاسخ  دهد ،بلكه  او بايد به سراغ  حاضرين  در كلاس  رفته  و پاسخي را كه در گوشش به آرامي گفته مي شود  ،شنيده و انگاه به وسط كلاس  آمده و آن را با صداي  بلند  علام كند  و معلم  بايد آن  پاسخ را  بر روي  تخته وايد برد  بنويسد و چون كودكان  سواد ندارند،بهتر است  در كنار هر پاسخ ، تصوير كوچكي  كشيده شود  تا با ديدن آن ، پاسخ در ذهنشان  تداعي  شود .

******

در ابتدا كودكان چيزي  براي  گفتن ندارند  و يا به فكر فرو رفته اند  تا پاسخي  بيابند .

سوفيا  به سراغ مادرش  رفته  و اولين پاسخ  را با گوش  خود مي شنود ،بخاطر سپرده  و سپس  به وسط كلاس آمده  و با صداي بلند  آن را اعلام مي كند.بار ديگر  او به همراه  پرنده فكر و انديشه  به سراغ  مادر  يكي  ديگر از كودكان مي  رود  و آنگاه  با شنيدن  پاسخ جديد  ،آن را با صداي  بلند  اعلام مي  كند.

اكنون از امير حسين پنج ساله مي خواهم  كه به وسط  كلاس  بيايد و با پرنده فكر و انديشه  به سوال من پاسخ دهد.او با اشتياق  به وسط كلاس مي آيد  و سپس به سوي پدرش مي رود  و پاسخ جديدي را كه شنيده  است با صداي  بلند اعلام مي كند.

امير حسين علاقمند  است تا پاسخ ديگري را شنيده  و آن را در كلاس  اعلام كند.اين بار به سراغ  يكي از والدين  مي رود  و او نيز به آهستگي  مطلبي  را به  او مي گويد  و او به سرعت به وسط كلاس مي آيد  و آن را اعلام مي كند .

حالا نوبت رسول  است تا با پرنده  فكر و انديشه ، پاسخ هاي  جديدي را شنيده   و اعلام كند.

رسول به سراغ مادرش مي رود  و سپس به وسط كلاس  مي آيد  و پاسخ جديد را اعلام مي كند.

 كودكان حاضر در كلاس ، دست هاي  خود را بالا مي برند  و از رسول  مي  خواهند  كه به پيش آنها  رفته  و به پاسخ آنان  گوش  دهد  و رسول  پس  از  شنيدن پاسخ   آنان در گوشش،پاسخ ها  را با صداي  بلند  در كلاس  اعلام  مي  كند.

اكنون  كلاس  در مرحله اي است كه كودكان  فرياد مي  زنند و مي خواهند به رسول پاسخ هاي  جديد دهند.لذا دست هاي آنان  بطور  دائم بالاست  و به ترتيب  شقايق  و مبين نيز  به وسط كلاس آمده و با شنيدن پاسخ ها  و اعلام آن ها  به طرف صندلي هاي خود  رفته و مي نشينند.

******

لحظه به لحظه به علاقمندي  كودكان  در كلاس  براي  اظهار نظر  و دادن پاسخ  افزوده مي شود و اين بار نوبت  به احسان مي رسد.

اشتياق براي پاسخ گويي در بين كودكان  حاضر در كلاس  به گونه اي  است  كه هر يك  از آنان  لباس  احسان  را كشيده  و سعي مي كنند پاسخي  را در گوش او بگويند.

پاسخ حاضرين در كلاس بايد آهسته در گوش  گفته شود تا به يكباره فضاي آموزشي كلاس در ميان  فرياد پاسخ ها فراموش  نشود.

******

اكنون تخته وايد برد  پوشيده از پاسخ هاي گفته شده مي باشد، مرواريد هاي زيبايي كه پرنده  فكر و انديشه آن را بر فضاي كلاس پاشيده است و اگرچه  بچه ها مشتاقند پاسخ هاي جديدي ارائه كنند، اما  ديگر جايي براي  نوشتن  پاسخ هاي جديد نيست  و با آنكه  سواد خواندن ندارند ، اما دريافته اند كه مطالب  زيادي در كلاس گفته شده  است كه همه  برگرفته از فكر و انديشه همه حاضرين  در كلاس  است .

******

سرانجام  زمان كلاس  درس  در ميان غوغاي بچه ها به اتمام مي  رسد  و  آنها   با والدين  خود به سوي  خانه هايشان  روانه  مي شوند و  مي روند تا در خواب خود بار ديگر  با پرنده  فكر و انديشه  ديدار كنند تا روزي بتوانند به مردم شهر  خود كمك كنند تا شهري  زيبا  و آباد بسازند  و در اين ميان  تنها كلاس  مي ماند  و مرواريد هاي  پاشيده شده  بر فضاي آن

******

مرواريد هاي پاشيده شده بر فضاي كلاس :

 

-دست ها را قبل از  غذا با آب و صابون بشوييم

-غذا روي  زمين نريزيم و آن را اسراف نكنيم

موقع غذا خوردن دست هاي خود را با لباسمان پاك نكنيم

-هنگام جمع كردن و پهن كردن سفره به مامان كمك كنيم

-هنگام غذا خوردن بازي  نكنيم

-همه غذا ها را دوست داشته باشيم و آنها را بخوريم

-زياد قند نخوريم تا دندان هايمان خراب شود

-قبل از خواب  مسواك بزنيم

-لباس هاي خود را تند تند كثيف نكنيم

-اتاق ها را تميز نگه داريم و آشغال ها را در سطل زباله بريزيم

-از مهد كودك مي آييم ،لباس هاي  خود را مرتب كنيم

-اسباب بازي ها و وسايل خود را بعد از بازي جمع كنيم

-شب ها به موقع بخوابيم

-كفش هاي  خود را در جاي  مناسب بگذاريم

-سر خود را از پنجره ماشين  بيرون نكنيم

-به مامان و بابا نگوييم اين را بخر ،آن را بخر

-در هواي سرد ، در موقع بيرون رفتن ،لباس كافي بپوشيم

-دست هاي خود را  بعد از توالت رفتن، با آب و صابون  بشوييم.

-با اجاق گاز بازي نكنيم.

-در موقع رانندگي بابا ،حواس او را پرت نكنيم.

-بدون اجازه مامان و بابا به وسايل برقي دست نزنيم

-ترقه بازي نكنيم

-با كبريت بازي نكنيم

-وسط حرف بابا و مامان نپريم

-به مامان و بابا احترام بگذاريم

-موقع مريض شدن ، داروهاي خود را سروقت  بخوريم

و  .........

****

منبع : مقاله " در جستجوي  پرنده  فكر  و انديشه  "-نويسنده : حميد ميرزاآقايي- منتشر كننده : سايت فكر  نو -www.fekreno.org

 

 

 

 

 

 

 

                       

 

 

 

 





 

 

               
  برای اطلاع از به روز شدن سايت  فکرنو  ، ابتدا نام و سپس  پست الکترونيکی  خود را وارد نماييد.      

 

 

 

         جستجو در سايت فکر نو

 

 

 

خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

 

 

سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

wwww.fekreno.org

 خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی