لوح فشرده  مجموعه  مقالات  سایت فکرنو  هدیه ای مناسب از طرف شما  برای مدیران اساتید دانشگاه ، کارشناسان ، دانشجویان ،  معلمان،  دانش آموزان  ، کارمندان ، خانم های خانه دار  و بسیاری دیگر از علاقمندان                                                           برای خرید لوح فشرده سایت فکرنو  به بخش فروش نرم افزار مراجعه فرمایید.                                          با تشکر   گروه علمی سایت فکرنو   

   


 

قدرت تفکر داشته باش!

 

   
   

www.Fekreno.org

 

 

 

 

 



در «تفکر انتقادی»، احساسات سرکوب نمی شوند. متفکر انتقادی نمی خواهد افرادی بی احساس و بدون تجربیات اصیل تربیت کند.
متفکر انتقادی در صدد است احساساتی را که مانع تفکر جدی و ژرف می شوند، بگیرد. از جمله موانع زبانی که با احساسات بی ارتباط نیست و می تواند جلوی تفکر صحیح و منطقی را بگیرد، استفاده از گزاره ها و واژه هایی است که بار ارزشی و احساسی دارند و سبب می شوند نتوانیم به صورت درست، با مدعا و نظری روبه رو شویم. فردی را مجسم کنید که هنگام سخن گفتن از رأیی، صاحب آن رأی را انسانی بسیار مشهور، تأثیرگذار، مسلط و دانشمند معرفی می کند.


کسی که در صدد است رأی چنین فردی را تحلیل و عیارسنجی کند، توان آن را خواهد داشت که با تکیه بر این القاب و عناوین که بار احساسی و ارزشی دارند، وظیفه خود را به خوبی انجام دهد؟ فرد دیگری را مجسم کنید که مدعایی خاص را مطرح می کند. او صاحب این مدعا و نظر را فردی معرفی می کند که تاکنون بسیاری از آرا و نظریاتش اشتباه از آب درآمده اند و از واژه هایی برای معرفی چنین فردی استفاده می کند که از آنها حتی تحقیر استنباط می شود. آیا در اینجا هم مخاطب و فردی که می خواهد نقادانه رأیی را عیارسنجی کند، توان آن را دارد که به چنین روشی بپردازد. یقیناً این مهم میسر نخواهد بود.تفکر انتقادی به ما گوشزد می کند که در هنگام مطرح کردن نظر و رأیی، کمال تلاش خود را به کار گیریم که آن را چنان معرفی کنیم که نه در مورد صاحب آن رأی و نه محتوای آن نظریه، القاب منفی و مثبت احساسی وجود نداشته باشند.


از یکی از استادان بزرگ حوزه و دانشگاه نقل می کند که هنگام تدریس تاریخ ادیان در دانشگاه، چنان آرای ادیان مختلف را با احترام معرفی می کرده که بسیاری از دانشجویان تصور می کرده اند او بدان ادیان اعتقاد قلبی و ایمانی هم دارد، در حالی که مسأله این نبوده و آنچه روی داده صرفاً این بوده که این استاد می دانسته است در معرفی آرای ادیان مختلف نه تنها نباید از جاده انصاف خارج شود، بلکه نباید از القاب و عناوینی استفاده نماید که توهین به آن ادیان تلقی می شود.


علاوه بر این، ارائه دیدگاهی نباید این تصور را در مخاطب ایجاد کند که ما رویکرد تبلیغی در مواجهه با آن رأی اتخاذ کرده ایم.این دو مهم محقق نمی شوند مگر آنکه بدانیم باید احساسات شخصی را در قضاوتهای خودمان حذف کنیم. البته، ممکن نیست که این احساسات به تمامی حذف شوند. آنچه مهم است، این که این احساسات قضاوتهای ما را در مورد رأی و نظری کاملاًً تحت تأثیر قرار ندهند.


ما متأسفانه در زبان فارسی از القابی چون دکتر، پروفسور و... زیاد استفاده می کنیم. این القاب سبب می شوند فرد محصور شود و کمتر بتواند رابطه ای انتقادی با نظری خاص برقرار کند. از سوی دیگر، واژه هایی چون منحط، زوال گونه، بی مایه، بی مبنا و غیراصیل واژه هایی کلی و احساساتی هستند که بیش و پیش از آنکه روشنگر باشند، برای بستن دهانها ابراز می شوند. در نگارش و سخن گفتن، از این مفاهیم هم باید کمتر استفاده کرد.


همچنین از موانع جامعه شناختی و روانشناختی، تأکید بیش از اندازه بر احساس است؛ احساسی که جلوی تفکر سالم و درست را می گیرد. تفکر به احساس نیاز دارد. بدون شور و شوقی جدی برای آموختن و رسیدن به حقیقت، تفکری سامان نمی پذیرد. با وجود این، احساسات مختلف می توانند به جای آنکه به تفکر و استدلال کمک کنند، در نقش مانعی برای آن وارد شوند. فردی را تصور کنید که در یک گفتگو شرکت می کند.

او برای به کرسی نشاندن مدعا و دلیل خود، از صدایی استفاده می کند که رعب و وحشتی در طرف گفتگو ایجاد می کند. چنین فردی به جای آنکه فضایی عقلانی بر گفتگو ایجاد کند، فضایی احساسی را حاکم کرده که دشمن تفکر سالم و انتقادی است. فردی دیگر را تصور کنید که هنگام گفتگو به شدت از ابراز نظر طرف مقابل می رنجد. چنین فردی، مانعی ایجاد می کند تا طرف گفتگوی وی به راحتی نظرها و آرای خود را ابراز کند. این فرد هم جلوی تفکر ژرف و انتقادی را گرفته است. فرد دیگری را مجسم کنیم که در فرایند گفتگو، طرف گفتگو را تهدید می کند. این فرد هم مقابل تفکر سالم سد ایجاد کرده است.


استدلال کردن مانند هر کار دیگر انسانی، از ارزشها و ارزشگذاری ها بهره مند است. هر فردی یقیناً دیدگاههای خود را بیشتر از دیدگاههای طرف گفتگوی خود می پسندد، اما این دوست داشتن و شیفتگی نباید ما را به استفاده از ابزارها یی سوق دهد که با ایجاد بار ارزشی و احساسی، بیش از آنچه لازم است تفکری ناقص و بی پایه را برایمان به وجود آورد. به همین دلیل، «مارتین بوبر»، فیلسوف معروف اگزیستانس معتقد است گفتگوهایی که به قصدی جز رسیدن به حقیقت صورت می گیرند، چون رایزنی های سیاسی یا سخنرانیهایی که فردی برای فروختن کالاهای خود یا به کرسی نشاندن حرف خود و یا پیروزی حزب خود صورت می دهد، قابلیت این را دارند که به وجوه احساسی آلوده شوند که این وجوه، جلوی تفکر سالم را می گیرند.


فردی که در صدد است کالایی را بفروشد، به ارتباطی دست می زند که هرچند از بار معرفتی خالی نیست، اما بسیار بر وجوه احساسی و عاطفی و تجاری تأکید می ورزد. او در صدد رسیدن به حقیقت نیست و حقیقت به عقیده وی، فروش بیشتر محصول قلمداد می شود.
نه اینکه کار تبلیغ ذاتاً مذموم باشد، سخن همه بر سر این است که روش و تفکر انتقادی با شیوه تجاری و احساسی و سیاسی تفاوت دارد.


در کار تبلیغاتی، نظر ما به فکر و تفکر افراد نیست، بلکه به نیازها آن هم نیازهای معمولی آنها توجه داریم و این روش با روش تفکر انتقادی که خواهان برانگیختن قوای فکر و استدلال انسانهاست، بسیار متفاوت است. ما استدلال نمی کنیم که کتابی را بفروشیم و یا حزبمان در انتخابات پیروز شود، ما استدلال می کنیم تا مبتنی بر عقلانیت به حقیقت نزدیکتر شویم. توجه داشته باشید به حقیقت نزدیکتر شویم و نه آنکه به آن برسیم.


این آرمان البته با مشکلات و خلل های بسیاری روبه روست، اما ایمان تفکر انتقادی آن است که این مهم قابل تحقق است.باید بدانیم که تفکر انتقادی با ترس و اضطراب به منزل نمی رسد. یکی از عوامل اجتماعی که جلوی تفکر را می گیرد، نبود امنیت لازم برای ارائه دیدگاههای مختلف است. این مانع از جمله موانعی است که خاستگاه اجتماعی دارد و با آن نمی توان تفکری جدی را سامان داد. «آزادی» یکی از مهمترین پیش فرضهای تفکر است.


همان طور که «امانوئل کانت»، فیلسوف معروف آلمانی سده هجدهم می گوید، عقل بدون آزادی، معنا ندارد. عقل به معنی آزادی در ارائه دیدگاههاست. زیرا متفکر در مسیر طولانی که برای رسیدن به حقیقت طی می کند، به تنها چیزی که پایبند است منطق و استدلال است و به همین دلیل، این امکان وجود دارد که به نتایجی برخلاف بسیاری از پیش فرضهای خود برسد.


از سوی دیگر، امنیت هم جایگاهی مهم و اساسی برای زندگی جمعی دارد.


به تعبیر بسیاری از جامعه شناسان و متفکران اجتماعی و سیاسی، یکی از مهمترین هدفهای تشکیل حکومتهای مختلف این بوده که امنیت را میان افراد و گروههای مختلف اجتماعی برقرار کنند.امنیت در تفکر انتقادی هنگامی به دست می آید که افرادی آزاد و مستقل وجود داشته باشند.نخبگان، سیاستمداران، روشنفکران و مصلحان باید بدانند که مهمترین دشمن تفکر، ترس و واهمه است و باید از هر عاملی که به تشدید فضای رعب آلود دامن می زند، دوری گزید. البته واهمه و ترس صرفاً به معنای ترس سیاسی یا اجتماعی نیست، بلکه بسیاری از ترسهای فردی و درونی را نیز شامل می شود.

 

****
 

منبع : مقاله "   قدرت تفکر داشته باش! "-برگرفته از روزنامه قدس

 

 

 

 

                       

 

 

 

 





 

 

               
  برای اطلاع از به روز شدن سايت  فکرنو  ، ابتدا نام و سپس  پست الکترونيکی  خود را وارد نماييد.      

 

 

 

 

         جستجو در سايت فکر نو

 

 

 

خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی-خلاقیت-نوآوری -کارآفرینی

 

بازگشت به صفحه اصلی  

 

 

 

 

سایت فکرنو-سایت خلاقیت ،نوآوری و کارآفرینی

wwww.fekreno.org